۱۹ آبان ۱۳۸۸

سرانجام ديوار فرو ريخت


بيست سال پيش در چنين زمانی، به شبی جهان تغيير کرد. دهها هزار نفر در سمت شرقی ديوار برلين به خيابان ها ريختند. ميدان الکساندر پلاتز از جمعيت موج می زد. فقط ساعتی گذشته بود از اعلام تلويزيونی اين خبر توسط يکی از رهبران حزب کمونيست حاکم که " هر کس که می خواهد، می تواند بدون محدوديت از ديوار عبور کند و به غرب برود". پس از اين همه سال هنوز معلوم نيست که اين خبر به تصميم شخصی "شوبوفسکی" مربوط بود يا کل رهبران حزب چنين تصميمی گرفته بودند. آيا اين يک حرکت تاکتيکی بود تا لايه های تند روی هيأت های چماق به دست طرفدار کمونيسم را در عمل انجام شده قرار دهد؟ آيا خيانتی در بالاترين سطوح رخ داده بود يا اين که دولت جمهوری دموکراتيک خلق آلمان که هر اعتراضی را به بهانه ضديت با "خلق" به شدت سرکوب می کرد، سرانجام اين صدای مردم را شنيده بود که فرياد می زدند: " ما خلق هستيم! "
اما آلمان ها منتظر تحليل نماندند. در دسته های چند هزار نفری جلوی خروجی ها صف کشيدند تا سر انجام حدود ساعت هفت شب، نخست اين ايستگاه بازرسی "بونهلمر اشتراسه" بود که سقوط کرد. مردم در دو سوی ديوار به هيجان آمده بودند. در غرب، بار ها به توزيع رايگان انواع نوشيدنی ها پرداختند و جشن گرفتند. و خود ديده ام که هنوز هم وقتی احساسشان را از آن شب می پرسی، اشک در چشمانشان حلقه می زند.
تنها يک ماه پيش از آن بود که در سالروز ايجاد آلمان شرقی، حکومت در خيابان با به راه انداختن تانک ها و ساير ادوات جنگی قدرت نمايي کرده بود، اما نخوانده بود اين سخن مشهور حکيم ما را که : " چنين است رسم سرای درشت / گهی پشت زين و گهی زين به پشت" . و ديگر دوران زين به پشتی حکومت فرا رسيده بود.
ديوار 150 کيلومتری که سمت غربی برلين را در خود محصور کرده بود، خود زندانی شده بود برای بخش بسيار بزرگ تری در شرق آلمان. هنوز اسامی بيش از يکصد نفری که از سال 1964 به بعد هنگام تلاش برای فرار از ديوار به دست مأموران کمونيست کشته شده بودند بر ياد بود هايي از پشت رايشتاگ ( مجلس فدرال آلمان) تا نزديکی دروازه با شکوه براندنبورگ که اينک مظهر اتحاد آلمان هاست، به چشم می خورد. آنها هنوز در برخی نقاط بخش هايي از ديوار را حفظ کرده اند تا به جهانگردان نشانش دهند. مسير ديوار را روی زمين با رديف سنگفرش هايي که از آسفالت متمايزش می کند، مشخص کرده اند تا از ياد نبرند که برای اين که اکنون با گام کوچکی از روی آن از شرق به غرب عبور کنند، خون ها داده اند و خون دل ها خورده اند. جامعه ای تحقير شده پس از جنگ و فرو رفته در دو نوع تفکر متفاوت، اکنون سربلند تر از هميشه به روبرو می نگرد و با غرور از خود ياد می کند که در آن زمان الگوی ساير سرزمين های بلوک شرق شد و راه رهايي را نشان داد. هم ايشان تصاوير زمان جنگ و آلمان نازی را بر تکه های ديوار نهاده اند تا هر روز پيش چشمشان باشد که اهميت راهی را که از آن هنگام پيموده اند، فراموش نکنند و آزادی، اين مهم ترين دستاورد تاريخ بشر، را پاس بدارند. اين چنين مردمی باید سرمشق باشند.